آقای بیل گیتس پس از صرف غذا در یک رستوران 5 دلار به عنوان انعام به پیش خدمت داد پیشخدمت با ناراحتی قبول کرد بیل گیتس متوجه ناراحتی پیشخدمت شد و پرسید: چه اتفاقی افتاده؟ پیشخدمت گفت : پوزش می خوام چیزی نشده فقط کمی متعجب شدم از اینکه در میز کناری که پسرتون نشسته, 50 دلار به من انعام داد و شما که پدر ایشان و پولدارترین انسان روی زمین هستید فقط 5 دلار انعام دادید! گیتس خندید و گفت: اون پسرِ پولدار ترین مرد روی زمینه و من پسر یک نجار ساده ام
+ نوشته شده در سه شنبه 24 دی 1392برچسب:داستان کوتاه, داستان های کوتاه,داستان کوتاه عاشقانه,داستان های کوتاه عاشقانه,داستان عاشقانه,داستان های عاشقانه,داستان,جامعه ی ما,داستان های کوتاه واقعی,داستان های واقعی, ساعت 20:42 توسط phna
|
|